دنیای ستاره ای ونگوگ
ونسان ونگوگ زندگی پرماجرایی داشت. او 18 ماه پیش از خودکشی از مشکلات روحی رنج می برد. آشفتگی ذهنی و روحی او با بریدن لاله گوش به اوج رسید. تا به امروز که 125 سال از این اتفاق می گذرد هنوز کسی نمی داند که دلیل اصلی این اتفاق چیست. روایت های بسیاری در مورد این اتفاق وجود دارد که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک "هدیه گرانبها" تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعا گوش بریده را دریافت کرد. ون گوگ در آخرین ساعات آن شب به روسپیخانه رفت و سراغ راشل را گرفت. دستمالی که به دور سر و صورت خود پیچیده بود، هنوز خونی بود. او چیزی به طرف روسپی گرفت و با صدایی مستآلود و بیرمق به او گفت: "از این خوب نگهداری کن!" روشن است که هدیه همان گوش بریده بود. راشل با دیدن گوش، از حال رفت و دوستانش به دور او جمع شدند. صبح روز بعد مأموران پلیس ون گوگ را نیمهجان در خانهاش پیدا کردند و از آنجا که خون زیادی از او رفته بود، او را به بیمارستان رساندند.
ونگوگ «شب پرستاره» را که اکنون یکی از شاهکارهای پرطرفدارش است، با نگاه کردن به آسمان شب از پنجره آسایشگاه روانی کشید؛ اما همیشه از آن بهعنوان یک اثر ناموفق یاد میکرد. او در نامههایی که به برادرش نوشت، درباره این اثر گفت: این اثر با من حرف نمیزند، حتی یک ذره هم خوب نیست.